محل تبلیغات شما

اولین باری که رفتید سرکار میزان حقوقتون چقدر بوده؟ تونسته گامی باشه جهت محقق شدن رویاهاتون؟
برای اولین بار یک شرکت تاسیس کردم در زمینه ی رشته ی تخصصی خودم. یک دفتر 9متری بود با میز و صندلی های مقروض و  استخراجی که از انبار تاریک و مخوف بابای ف. فاطمی پر شده بود. دیوارهای اتاق که نم گرفته بود و خط خطی رو با سفره ی طرحدار کاغذی یکبار مصرف پوشوندیم. خوب شد!!
روز اولی که قدم گذاشتیم تو اون دفتر حدود 300 هزارتومان بدهی داشتم. که با درآمد صفر برج آینده میشد منفی ششصد.حتی بیشتر اگر پول شارژ پاساژ و رو هم حساب کنم.
هم تیمی بد تو رو به ورطه ی نابودی میکشونه. توی کار، زندگی تعارف رو بذارید کنار برای خودتون گایدلاین و پلن داشته باشید.هم تیمی رو انتخاب کنید که حتی اگر از نطر علمی و مدیریتی صفره، انقدر به تیم احترام بذاره که تواناییهاش رو ببره بالا.
من با درآمد منفی، دارایی منفی، زمان منفی (+ تجربه ی خودت رو ارتقا بده  )در شرکت رو گل گرفتم.
این تیم و شرکت نابود شد.این نطفه ی رویای داشتن یک شرکت هلدینگ تکنولوژی بود که نهایت منجر شد به خفه شدن وتایپ!!

دو: قدرت نه گفتن داشته باشید. قسم میخورم بدترین دوران کاری یک فرد رو در تیم، من داشتم .هیچوقت هیچوقت این رو به خودتون نگید که در یک تیم پروژه محور ، من از صفر به صد میرسم
در طول انجام یک پروژه کارفرما نه زمان و نه پول کافی داره که برای شما هزینه کنه و معطل شما بمونه. وگرنه از یک عضو ویژه ی تیم تبدیل میشید به کسی که بزرگترین مسئولیتش، فشار دادن دکمه ی چای ساز هست.مخصوصا زمانی که با یک جستجوی گوگل و تلگرام متوجه میشید از اول هم شما برای سمت شاخص و شخیص منشی انتخاب شده بودید اون هم برای شرکتی که با تمام وجودش اول راهه وحتی ثبت هم نشده.جناب آقای د. نظری برای تمام عمرم از کارکردن در محیط شرکتت پشیمونم. از رفت و آمدها و تمام کارهایی که برات انجام دادم. فکر کردن به تو رنجی ست فزون.
 

سه: تحقیق کنید و تعارف نکنید. اگر هفته ای در محیط یک شرکت کار میکنید و میبنید آینده ای برای شما وجود نداره .همونجا کارت خروجتون رو بزنید و بعد از یک پیاده روی طولانی، برگردید خونه.
شرکت محترم ع.آ.ش.شاهرود، با تمام احترامی که برای من قائل بودی و تقریبا کمی از مسیرم رو با تو شروع کردم ولی آگاه باش!! با به کار گماردن من به این شیوه و سایر جوانان این مرز و بومِ مشابهِ من، به یک برده داری نوین دست زدید.

چهار: عزیزترین من، برای تیمتون با تمام وجود آرزوی موفقیت میکنم. جناب آقای م. تدبیری بدان و آگاه باش، هیچوقت نپیچوندمت و تمام سعیم رو کردم. بیشتر از اون چیزی که فکرش رو میکنی ولی متاسفم که پول، زمان و امیدت رو زدم به اونجای گاو :))
محترم ترین رئیس دنیا، من یک معذرت خواهی بهت بدهکارم و امیدوارم روزی این پاراگراف به دستت برسه تا بدونی منِ بچه شهرستانی زرنگ بازی برات در نیاوردم ولی خب اینچنین شد .
مدیریت محترم شرکت ج.کالا ، من نتونستم.تا اینجا
اما شما بدونید برای دختری که دوستان مناسبی برای پرسش در زمینه ی سوالات تخصصی نداره، دسترسی به مرکز آموزشی نداره و فردیست خطاکار از نطر هم تیمی هایی که با عدم پاسخدهی سوالات رو برو میشی باهاشون(آقای کیوان. ط دقیقا با شما بودم) ، رسیدن به شما سخته.
** رجوع به دو
** رجوع شود به یک.رئیس، من دقیقا همونجایی واستادم توی تیمت که بقیه ی توی تیم من واستاده بودن.
من از اخراج شدن از تیمت ناراحت نمیشم،چون نتونستم و کارتم رو سوزوندم . اما آگهی استخدام نیروی شغلی، قلبم رو فشرده کرد مرد.
فقط بست ریگارد.
 

افغانستان، یک مهر را بر من بدهکاری!

استالین نمی میرد!

فایرفاکس رو نصب کن

رو ,یک ,ی ,هم ,شرکت ,تمام ,که با ,هم تیمی ,یک شرکت ,با تمام ,که برای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها